یادداشت‌برداری یعنی تعامل با متن. یادداشت‌برداری ما را به متن و محتوای آن نزدیک‌تر می‌کند. ما سر کلاس‌های درس، موقع کتاب خواندن، سر جلسه‌های کاری و در طی زندگی روزمره مدام در جریان اطلاعات بیرونی هستیم. یادداشت‌برداری، پالایش این اطلاعات ورودی به قصد کاربردی‌تر کردن آن است. کسی که شب امتحان ریاضی شروع به نوشتن فرمول‌ها می‌کند، می‌فهمد که باید زائده‌ها را کنار بزند و عصارهٔ درس را یاد بگیرد.

مرگ کنجکاوی

از کودکان کاوشگر تا فارغ‌التحصیلان بی‌تفاوت

مدلی برای فهمیدن

مدل مرجع من برای «فهمیدن» و -در ادامهٔ آن- «یادداشت‌برداری» بر پایهٔ مدل یادگیری بلوم است. این مدل توضیح می‌دهد که انسان‌ها در نسبت با اطلاعات موجود، ۶ اقدام مختلف انجام می‌دهند که هر چه این اقدام در هرم شناختی مدل بالاتر باشد، تجربه و زحمت فکری بیشتری می‌طلبد.

پلهمفهومما به ازای یادداشت‌برداری
حفظ کردنساده‌ترین راه دریافت متن، دریافت یکجای آن است. مثل کسی که شعر حفظ می‌کند؛ ولی معنای آن را نمی‌فهمد.فیش‌نویسی
فهمیدنفهم زمانی اتفاق می‌افتد که محتوا هضم شده باشد. نشانهٔ آن هم توانایی در بیان مفاهیم به زبان خود -و نه زبان مرجع آن- است.نوشتن یادداشت به زبان خود، خلاصه‌نویسی
به کار بستنبعد از فهمیدن، نوبت به آزمودن آموخته‌ها در مثال‌های ساده و دم‌دستی می‌رسد. مثل مثال‌های ریاضی.رسیدن به ایده‌های جدید و اتصال ایده‌های پیشین
گره‌گشاییتوانایی شکستن یک اثر به اجزای کوچک‌تر و شناسایی ارتباطات. مثل شکستن یک متن به تز اصلی و استدلال‌های ردکننده و تأییدکنندهٔ آن.شکستن متن به گزاره‌های اصلی آن
ارزیابیشناسایی قسمت‌های خوب و بد مفهوم دریافتی با شکستن و مقایسهٔ آن‌ها. مثل تشخیص کیفیت پوستر گرافیکی با سنجش رنگ و فونت آن.تعامل با متن و حکم دادن دربارهٔ آن
تولیدکنار هم گذاشتن اجزا به طوری که کمترین تعارض با یکدیگر را داشته باشند. خلاقیت اینجا بروز پیدا می‌کند.نگارش و انتشار ایده‌های جدید

هر کاری سر جای خودش

بنا نیست برای همهٔ حوزه‌ها و موقعیت‌ها به اوج هرم برسیم. خیلی از اطلاعات ورودی اصلاً ارزش توجه را ندارند؛ چه برسد به اینکه بخواهیم آن‌ها را حفظ کنیم و به کار ببندیم. به قول فرانسیس بیکن، «بعضی از کتاب‌ها را باید چشید، بعضی را باید بلعید، و بعضی را کمی جوید و هضم کرد. بعضی از کتاب‌ها را فقط باید به صورت جزئی خواند، بعضی دیگر را باید خواند، اما نه با کنجکاوی، و اندکی را هم باید به طور کامل خواند، با دقت و توجه».

اصطکاک از دست رفته

با توسعهٔ ابزارهای ذخیره‌سازی اطلاعات، ممکن است سرعت ورودی ما از سرعت پردازش ما پیشی بگیرد. مثلاً مدام در مرورگر تب‌های مقاله باز کنیم و آخر سر به قدری زیاد شوند که دیگر حس و حال خواندن آن‌ها را نداشته باشیم. در این شرایط باید از راه‌های مختلف اصطکاک ایجاد کنیم که از سرعت ورودی‌ها کاسته شود. مثلاً با خود قراری بگذاریم که آخر هر ماه، همهٔ تب‌های قدیمی را ببندیم. همین قرار ساده باعث می‌شود که نه تب اضافه‌ای باز کنیم و نه از تب مهمی غافل شویم.