متن
آیا میتوانی روح و تن را در آغوشِ هم نگهداری و یگانه بمانی؟
آیا میتوانی نفست را چنان نرم کنی که چونان نوزادی شوی؟
آیا میتوانی آینهی تاریکِ درون را چنان بزدایی که هیچ غباری نماند؟
آیا میتوانی مردم را دوست بداری و کشور را بگردانی، بیآنکه مداخله کنی؟
هنگامی که دروازههای آسمان باز و بسته میشوند، آیا میتوانی چون پرندهای آرام باشی؟
آیا میتوانی بر همهچیز آگاه باشی، بیآنکه از زیرکی بهرهگیری؟
زاده شدن و پروردن.
زاده شدن و تملک نکردن.
کار کردن و دل نبستن.
رهبری کردن و سروری نکردن.
این است فضیلتِ پنهان.
توضیح
این فصل یکی از عملیترین و در عین حال عرفانیترین بخشهای دائو دِ چینگ است که پلی میان مراقبهی فردی و کشورداری میزند. لائوتزه متن را با مجموعهای از پرسشهای چالشبرانگیز آغاز میکند که هدفشان سنجشِ یکپارچگیِ وجودی انسان است. عبارت «در آغوش گرفتنِ یک» (یگانه ماندن) اشاره به وحدتِ میانِ آگاهی و جسم دارد. در تفکر تائویی، جدایی روح از بدن سرآغازِ زوال است. استعارهی «نوزاد» در اینجا نمادِ بالاترین سطحِ انرژی حیاتی (چی) است؛ نوزاد با اینکه ضعیف به نظر میرسد، بدنی کاملاً نرم و منعطف دارد و جریان حیات در او مسدود نشده است. خشکی و سفتی نشانهی مرگ، و نرمی نشانهی زندگی است.
تصویر «آینهی تاریک» (یا آینهی اسرارآمیز) استعارهای کلاسیک برای ذهن یا قلب است. وظیفهی سالک، تمیز کردن مداوم این آینه از غبارِ تعصبات و پیشداوریهاست تا بتواند واقعیت را همانگونه که هست بازتاب دهد، نه آنگونه که دوست دارد ببیند. در بخش دوم، متن به شیوهی حکومتداری میپردازد. «باز و بسته شدن دروازههای آسمان» میتواند استعارهای از حواس پنجگانه یا تغییراتِ دورانهای سیاسی باشد. در هر دو حالت، توصیه به ایفای «نقش مادینه» (یین) است؛ یعنی پذیرا بودن، واکنش نشان ندادن با خشونت و اجازه دادن به جریانِ طبیعی امور. فصل با تکرارِ مضمونِ «پروردن بدون تملک» پایان مییابد و این کیفیت را «فضیلت پنهان» (Xuande) مینامد؛ قدرتی که اعمال میشود اما دیده نمیشود، درست مانند ریشههایی که درخت را نگه داشتهاند اما در زیر خاک پنهاناند.
متن اصلی
載營魄抱一,能無離乎?
專氣致柔,能嬰兒乎?
滌除玄覽,能無疵乎?
愛民治國,能無為乎?
天門開闔,能為雌乎?
明白四達,能無知乎?
生之畜之,
生而不有,
為而不恃,
長而不宰,
是謂玄德。
ترجمه انگلیسی
Can you keep your soul in its body,
hold fast to the one,
and so learn to be whole?
Can you focus your life-breath
until you grow supple as a newborn child?
Can you cleanse your inner vision
until you see nothing but the light?
Can you love people and lead them
without forcing your will on them?
When Heaven’s gate opens and shuts,
can you play the part of the female?
Can you understand all and everything
without using your intellect?
Bearing, yet not possessing.
Working, yet not taking credit.
Leading, yet not dominating.
This is the Primal Virtue.