متن
راهی که بتوان پیمود، راهِ جاودان نیست.
نامی که بتوان نامید، نامِ ماندگار نیست.
بینام، سرآغاز آسمان و زمین است.
با نام، مادرِ دههزار موجود.
پس همواره رها از خواهش باش تا راز را ببینی؛
و همواره در بندِ خواهش باش تا نمودها را بنگری.
این دو از یک سرچشمه میجوشند، اما نامهایشان جداست.
این همسانی را تاریکی مینامند.
تاریکی اندر تاریکی.
دروازهی تمام رازها.
توضیح
این فصل با طرح محدودیت بنیادین زبان و ادراک در فهم حقیقت آغاز میشود. لائوتزه بیان میکند که آن حقیقت نهایی یا «دائو» را نمیتوان در قالب واژگان گنجاند، زیرا کلمات ایستا و محدودند، در حالی که دائو پویا و بیکران است. با نام نهادن بر چیزی، ما آن را محدود میکنیم و برای آن مرز میسازیم. متن میان دو ساحت از هستی تمایز قائل میشود: «بینام» که اشاره به خلأ اولیه یا پتانسیل پیش از وجود دارد، و «با نام» که به جهان ملموس و «دههزار موجود» اشاره میکند. دههزار موجود استعارهای رایج در ادبیات چین باستان برای نشان دادن کثرت و تنوع بیپایان جهان مادی است.
توصیه به «رها بودن از خواهش» برای دیدن راز، و «در بند خواهش بودن» برای دیدن نمودها، رویکردی دوگانه به ادراک را پیشنهاد میدهد. هدف طرد کردن جهان فرمها نیست، بلکه درک این نکته است که نیت ما بر آنچه میبینیم اثر میگذارد. اگر با قصد مشخص یا دستهبندیهای ذهنی (خواهش) نگاه کنیم، مرز اشیاء و کارکرد آنها را میبینیم. اگر بدون نیت و رها نگاه کنیم، وحدت زیربنایی و راز هستی را حس میکنیم. فصل با تصویر «تاریکی» به پایان میرسد. در اینجا تاریکی نه به معنای شر یا جهل، بلکه استعارهای از ژرفایی عمیق و اسرارآمیز است که در آن تمام تمایزها محو میشوند؛ همان نقطهای که دروازهی ورود به درک ماهیت هستی است.
متن اصلی
道可道,非常道。
名可名,非常名。
無名天地之始;
有名萬物之母。
故常無欲,以觀其妙;
常有欲,以觀其徼。
此兩者,同出而異名,同謂之玄。
玄之又玄,衆妙之門。
ترجمه انگلیسی
The way you can go
isn’t the real way.
The name you can say
isn’t the real name.
Heaven and earth
begin in the unnamed:
name’s the mother
of the ten thousand things.
So the unwanting soul
sees what’s hidden,
and the ever-wanting soul
sees only what it wants.
Two things, one origin,
but different in name,
whose identity is mystery.
Mystery of all mysteries!
The door to the hidden.