متن
برترین فرمانروایان کسانیاند که مردمان تنها میدانند که هستند.
پس از ایشان، کسانیاند که مردم دوستشان دارند و میستایندشان.
پس از ایشان، کسانیاند که مردم از آنها میهراسند.
و پستترینان، کسانیاند که مردم خوارشان میشمارند.
هنگامی که حاکم اعتماد نمیکند، مردم نیز قابل اعتماد نخواهند بود.
فرزانه چه اندک سخن میگوید و چه گرانمایه!
تا آنگاه که کار به انجام رسید و هدف برآورده شد،
مردمان همه بگویند:
«ما خود، به روالِ طبیعی چنین کردیم.»
توضیح
این فصل سلسلهمراتبِ رهبری سیاسی و اجتماعی را از دیدگاه تائویی ترسیم میکند و معیارهای متداول موفقیت را به چالش میکشد. در نگاه لائوتزه، بهترین رهبر کسی نیست که کاریزماتیک باشد یا مردم عاشقانه او را بپرستند؛ بلکه کسی است که حضورش چنان نامحسوس و ادغامشده در جریان زندگی است که مردم به سختی متوجه حضور او میشوند. این نوع رهبری مبتنی بر «وو-وی» (عمل بدون تقلا) است. رهبرِ محبوب، هنوز هم «خود» را حفظ کرده و مردم به او وابسته میشوند، اما رهبرِ نامرئی، مردم را توانمند میسازد.
لائوتزه ریشهی بحرانهای مدیریتی را در «مسئله اعتماد» میداند. جملهی «هنگامی که اعتماد نمیکند، مردم قابل اعتماد نخواهند بود» بیانگر یک قانون آینهوار است. حاکمی که مدام جاسوسی میکند، قوانین سختگیرانه میگذارد و میکرویمدیریت میکند، در واقع به طبیعتِ مردم اعتماد ندارد؛ و در پاسخ، مردم نیز حیلهگر و غیرقابل اعتماد میشوند.
اوجِ هنرِ رهبری در خط آخر نمایان میشود: «ما خود چنین کردیم». هدفِ نهایی دائو این است که امور به حالتِ «زی-ران» (Ziran) یا خودانگیختگیِ طبیعی بازگردند. اگر رهبر درست عمل کند، مداخلهاش دیده نمیشود و مردم احساس میکنند که موفقیت، حاصلِ تلاش و طبیعتِ خودشان بوده است، نه لطفِ ملوکانهی حاکم. این یعنی حذفِ «من»ِ رهبر برای رشدِ «ما»ی جامعه.
متن اصلی
太上,不知有之;
其次,親而譽之;
其次,畏之;
其次,侮之。
信不足焉,有不信焉。
悠兮其貴言。
功成事遂,
百姓皆謂我自然。
ترجمه انگلیسی
True leaders are hardly known to their followers.
Next comes the leader they love and praise.
Next comes the one they fear.
Next comes the one they despise.
If you don’t trust the people, they become untrustworthy.
The great leader speaks little. He never speaks carelessly.
He works without self-interest and leaves no trace.
When all is finished, the people say, “We did it ourselves.”