متن

هنگامی که «دائوی بزرگ» فراموش شود،

«نیکی» و «عدالت» پدید می‌آیند.

آنگاه که زیرکی و دانش آشکار شوند،

«ریای بزرگ» زاده می‌شود.

چون خویشاوندان با یکدیگر ناسازگار باشند،

«فرزندِ خلف» و «مهرِ والدین» معنا می‌یابند.

و چون کشور دچار آشوب و تیرگی گردد،

«وزیرانِ وفادار» پیدا می‌شوند.

توضیح

این فصل یکی از کوبنده‌ترین نقدهای لائوتزه بر اخلاقیاتِ رسمی و ساختاریافته (به‌ویژه مکتب کنفوسیوس) است. در نگاهِ رایج، مفاهیمی مانند نیکوکاری، عدالت، وفاداری و احترام به والدین، ارزش‌هایی والا محسوب می‌شوند. اما لائوتزه با چرخشی رادیکال، استدلال می‌کند که ظهورِ این مفاهیم نشانه‌ی بیماری جامعه است، نه سلامتِ آن. او می‌گوید تا زمانی که انسان‌ها به طور طبیعی و خودانگیخته با «دائو» همسو بودند، نیازی نبود کسی را «نیکوکار» یا «عادل» بنامند، زیرا همه به طور غریزی درست رفتار می‌کردند. درست همان‌طور که ماهی تا وقتی در آب است، درباره‌ی ماهیتِ آب و اهمیتِ آن صحبت نمی‌کند؛ تنها وقتی از آب بیرون بیفتد، خشکی را حس می‌کند و آب برایش مسئله می‌شود.

بنابراین، فضیلت‌های اخلاقی در واقع جایگزین‌های مصنوعی برای آن معصومیتِ از دست‌رفته هستند. وقتی روابطِ خانوادگی گرم و طبیعی است، کسی به دنبال نشان دادنِ «فرزندِ خلف» بودن یا «مادریِ فداکارانه» نیست؛ عشق جاری است. اما وقتی این جریان قطع می‌شود، قوانین و القاب برای جبرانِ آن خلاء وارد میدان می‌شوند. همچنین، وجودِ «وزیر وفادار» لزوماً نشانه‌ی خوبی نیست، بلکه گواهی است بر اینکه کشور در هرج‌ومرج و فساد فرو رفته که نیاز به وفاداریِ متمایز و قهرمانانه پیدا شده است. لائوتزه ما را دعوت می‌کند تا به ریشه‌ی مشکلات بنگریم: ما زمانی شروع به تعریفِ خوبی می‌کنیم که بدی فراگیر شده باشد. بازگشت به دائو، به معنای بی‌نیاز شدن از این برچسب‌های اخلاقی و بازگشت به نیکیِ بی‌نام و نشان است.

متن اصلی

大道廢,有仁義;

智慧出,有大偽;

六親不和,有孝慈;

國家昏亂,有忠臣。

ترجمه انگلیسی

When the Great Way is lost,

we get benevolence and righteousness.

When wisdom and shrewdness appear,

we get great hypocrisy.

When family relations are discordant,

we get filial piety and devotion.

When a nation is in chaos,

we get loyal ministers.

dao-de-jing