کشف ایده جدید خیلی از اوقات به معنی دیدن حقایقی که دقیقا جلوی چشم ماست که دیده نمیشوند. چرا این ایدهها دیده نمیشوند؟ چون مدل فعلی نگاه ما آنها را نادیده میگیرد. اگر به گونهای دیگر ببینیم، ایدهها و مسائل خیلی راحت خودشان را نشان میدهند. یک راه برای تغییر زاویه نگاه، سختگیری بیش از اندازه است. آدمهای زودگذر، خیلی راحت به مدل های فعلی عادت میکنند. اما کسی که ایرادی را میبیند و بیخیال نمیشود، دیر یا زود به یک مدل جدید برای حل مسأله میرسد. این دقیقاً کاری بود که انیشتین کرد. مشابه این نوآوریها در کتاب ساختار انقلابهای علمی از توماس کوهن آمده است. جور دیگر دیدن نوعی قانون شکنی است. پس یک خصیصهٔ لازم برای رسیدن به مدلهای جدید، میل به قانونشکنی و تحمل عوارض آن است. چون همواره از سمت اکثریت پیروان مدل قبلی، در برابر مدل جدید مقاومت وجود داره. حرف گالیله و انیشتین تا سالها بعد از کشف اولیه جدی گرفته نشد. امروز هم اگر کسی ادعای جدید علمی بکند، تا مدتها نادیده گرفته خواهد شد. ایده خوب در اوایل مسیر به دید همه احمقانه میآید. چون اگر احمقانه نبود، همه امتحانش میکردند. به مرور که نتیجه میدهد، کمتر احمقانه به نظر میرسد.