چالش: ذهن انسان گنجایش انباشت اطلاعات پراکنده را ندارد. به خاطر همین نوشتن یادداشتهای پراکنده به مرور زمان به انسان توهم یادگیری میدهد؛ در حالی که عملاً هیچ اتفاقی نیفتاده است.
از زمان درس و مدرسه به ما توصیه میکردند که برای حفظ کردن مفاهیم، یک داستان بسازیم و اجزای مختلف را در آن جا بدهیم که یادمان بماند. این راهکار جواب میدهد چون انسان داستانها را بهتر از اطلاعات جستهگریخته به خاطر میسپارد. بزرگترین فیلسوفها هم از قصه، رمان و مثال برای توضیح پیچیدهترین پدیدهها استفاده کردهاند.
داستان نخ تسبیحی است که دانههای اطلاعات را به هم متصل و نقش هر یادداشت را در نقشهٔ کلی مشخص میکند. این داستان میتواند یک روایت کلی از ترتیب ایدههای یک کتاب یا روایت تاریخی یک علم یا شرح یک جلسه یا… باشد. مهم این است که در آن ارتباط ایدههای مختلف با یکدیگر مشخص شده است.