برای او که رنج میکشد، سخت است پذیرفتنِ اینکه «زندگی هست، اما ایدئال نیست». چون اگر اصل زندگی با همهٔ ایراداتش جریان داشته باشد، باید دست به کار شد و آنها را برطرف کرد. اما سادهتر آن است که واقعیتِ موجود را نبینی، زندگی را مرده فرض کنی، غر بزنی و چشم به کمالِ دستنیافتنیِ آرمان بدوزی. این آرمان، مجوز تعلل است.
انتقاد بیش از حد از شرایط، تف سربالاست. کسی که همواره خودش را مغلوب محیط میبیند، ارادهٔ خودش را زیر سؤال میبرد. آن که دشمنش را احمق، ناکارآمد، بیسواد، ترسو یا هر صفت دیگری خطاب میکند، غافل از این است که بخشی از قوت او، در قوت دشمن و رقیبش نهفته است.
بدتر از این زمانی اتفاق میافتد که این دشمنِ به ظاهر ضعیف بر شخص مسلط میشود. حالا هر توهین به دشمن، صد توهین به خودی است که مغلوب آن دشمن احمق، ناکارآمد، بیسواد و ترسو شده است.