كاهن، شخصی است که ادعا میکند با دسترسی به اجنه، از اخبار غیبی مطلع است. کاهن بر دروازهٔ شهر اسرار میایستد و مدام از ظواهر زیبای شهر برای دیگران قصه میگوید. بدون اینکه بگذارد کسی به درون آن پابگذارد. کاهن، رازفروش و قصهفروش است.
نسل کاهنها از دورهٔ جادو ادامه داشته و حالا به دین و علم هم سرایت کرده است. دین و علم هم اسراری دارند که میتوانند دستمایهٔ این شیادان برای سرکیسهکردن مردم قرار بگیرند1. الگوی کاهنی این روزها خودش را در جنبههای مختلفی نشان میدهد:
- کاهن جادو: وردفروش، طلسمنویس، فالگیر
- کاهن دین: دعافروش، واسطهٔ ارتباط با خدا، هر کسی که تفسیر دین را چنان پیچیده کند که دیگران احساس کنند بدون او قادر به فهمیدن یا عمل کردن به دین نیستند.
- کاهن علم: متخصصانی که مدام از اصطلاحات پیچیده استفاده میکنند تا دیگران را از عواقب ندانستن بترسانند تا راهحالهای انحصاری آنها را تهیه کنند. دورهفروشها.
کاهنها چند استراتژی اصلی دارند تا با رازشان مخاطب را گیر بیندازند:
- ایجاد وابستگی: آنها هیچوقت راهحل نهایی یا راه رسیدن به آن را به مخاطب نمیدهند. همیشه کاری میکنند که نیاز به مراجعهٔ مجدد وجود داشته باشد. اصل قضیه همین است. باقی استراتژیها به مرور شکل میگیرند تا همین وابستگی به راز ایجاد شود.
- اغراق در اسرار خود: دانش و روش کاهنان، «تنها راه نجات» یا «مهمترین نکته» معرفی میشود2. به قدری روی این اسرار تأکید میکنند که مخاطب فکر کند بدون آنها شکستش قطعی است. آنها با گزینش اطلاعات، فضا را طوری ترسیم میکنند که انگار همهٔ نتایج در ارتباط با راز آنها حاصل شده است.
- پنهانکاری و ایجاد ابهام: راز کاهنان هیچوقت شفاف بیان نمیشود. برای همین پیروی از آنها با ایمان کور و پذیرش بیچون و چرا صورت میگیرد.
- تحقیر مخاطب: کاهنان مدام این باور را القا میکنند که حال بد مخاطب، به خاطر ندانستن راز است. مدام آنها را تخریب میکند تا بالاخره زیر بار بروند و حرفش را گوش کنند. این تحقیر مخاطب هم گاهی با بالا بردن جایگاه خود کاهن در برابر مخاطب ایجاد میشود.
و در برابر کاهنان شیاد، معلمان خیرخواهی هستند که ویژگیهایی دقیقاً برعکس کاهنان دارند. اگر کاهن به دنبال ایجاد وابستگی است، معلم میخواهد شاگردانش روی پای خودشان بایستند. معلم واقعی پس از مدتی شاگردش را از کنار خود میراند. معلم خوب ابزارهای حل مسأله و فکر کردن و هر راز دیگری که کاهن پنهان میکند، در اختیار شاگردانش میگذارد. دانش او انحصاری نیست. زبان معلم، شفاف و واضح است و هیچگاه از برای دوری از سطحی بودن، ادای انسانهای عمیق را درنمیآورد3.
Footnotes
-
سهگانهٔ جادو-دین-علم با الهام از کتاب «شاخهٔ زرین» نوشته جیمز فریزر است. جوامعی که فریزر توصیف میکند، برای باران، محصول، پیروزی در جنگ، درمان بیماری و حفظ نظم کیهانی به جادوگران و کاهنان خود وابسته بودند. کاهن در مرحله دین، یک واسطهٔ ضروری بین مردم و امر قدسی (خدایان) است. او دسترسی به خدایان را کنترل میکند، تفسیر اراده آنها را ارائه میدهد و مناسک لازم برای خشنودی آنها را مدیریت میکند. ↩
-
خاطرم هست که در زمان کنکور، معلم هر درسی مدام تکرار میکرد که «درس من، کلید رتبهٔ خوب در کنکور است». بعدتر که فکر کردم، به نظرم رسید که شاید این استراتژی آنها برای گرفتن شاگرد خصوصی باشد. ↩
-
نیچه از جمله افرادی است که به این کاهنان فلسفه حملهور میشود و به قول خودش «بُت» آنها را میشکند. ↩