باید به آن رسیدگی و از آن مراقبت کرد. درست مثل یک موجود زنده. زیربنای خود روحیه، نگاه به دنیاست. انسان‌های خوش‌بین یا امیدوار در انجام کارها موفق‌ترند. برعکس کسی که خودش را قربانی می‌بیند، روحیه‌ای ندارد که با آن در برابر سختی‌های کار بزرگ تاب بیاورد.

دربارهٔ روحیه، این بریده را هم از دکتر شفیعی کدکنی گوش کنید:

بین روحیه و کیفیت کار هم‌افزایی وجود دارد

هر چقدر روحیه بهتر باشد، کار بهتر انجام می‌شود و هر چقدر کار بهتر جلو برود، روحیه پروبال می‌گیرد. برعکسش هم صادق است. بعضی اوقات شکست‌ها روحیه را تضعیف می‌کنند. بعضی‌ها به محض شکست خوردن، مثل بادکنکی که می‌ترکد، یهویی همهٔ روحیهٔ خودشان را از دست می‌دهند. البته که آدم‌هایی که کار بزرگ می‌کنند الزاماً از بقیه خوشحال‌تر نیستند. اما کسی که باهوش و بااستعداد باشد و کار نکند، به شدت افسرده و تلخ‌مزاج خواهد شد. ‌ در زمان‌های شکست، بهتر است آدم کمی به عقب (اصل مسأله) برود و یک بار دیگر به آن حمله کند. یا اینکه اصلاً خودش را سرگرم با مسائل دیگری بکند تا روحیه‌اش برگردد.