ارزشمندترین دستاوردها، اغلب نتیجهٔ مستقیم اهداف ما نیستند.

در مهندسی صنایع، مفهومی وجود دارد به نام «محصول جانبی» یا By-product. محصول جانبی، محصولی است که در کنار محصول اصلی و به صورت ناخواسته تولید می‌شود. مثلاً در فرآیند تولید پنیر، هدف اصلی رسیدن به پنیر است؛ اما در این فرآیند، مایعی به نام «آب پنیر» نیز به دست می‌آید. این محصول جانبی، همان پروتئین «وِی» (Whey) است که ورزشکاران و بدن‌سازان از آن استفاده می‌کنند. نیت ما تولید پنیر بود. اول کاری اصلاً به آب‌پنیر فکر هم نمی‌کردیم؛ اما ناخواسته پدید آمده و اتفاقاً خیلی هم مفید است.

گاهی از اوقات، محصولات جانبی از محصول اصلی هم جلوتر می‌زنند و ارزش بیشتری پیدا می‌کنند. حکایت این محصولات جانبی مثل ته‌دیگ است. موقع غذا پختن، هدف سیر شدن است. ته‌دیگ هدف نهایی نیست. صرفاً یک محصول جانبی است که به واسطهٔ غذا به وجود می‌آید. اما در نهایت دعوا سر ته‌دیگ است و ارزشش از خود غذا بیشتر می‌شود.

ماجراهای دیگر هم ته‌دیگ خودشان را دارند. تیمی که بلندمدت روی گزارشی کار می‌کند، نهایتاً یک خروجی ۲۰۰ صفحه‌ای تولید می‌کند که ممکن است خوانده بشود یا نشود. ته‌دیگ ماجرا خود اعضای تیم و بینشی دو سه خطی است که در جریان این پروژه به دست آورده‌اند. کسی که با هدف علم‌آموزی دانشگاه می‌رود، هدفش خواندن و پاس کردن دست‌هاست. اما ته‌دیگی که در بلندمدت برایش می‌ماند، ارتباطاتی است که در این مدت شکل داده.

با توجه به ته‌دیگ‌های دوروبر، آدم می‌تواند از همان اول روی محصولات جانبی تمرکز کند. یعنی از اول پروژه به دنبال استخراج بینش جدید باشد یا از نخستین روز ورود به دانشگاه دنبال آشنایی با افراد و ساختن ارتباطات جدید برود. چرا که ته‌دیگ‌ها به مرور به ما می‌فهمانند که ارزشمندترین دستاوردها سر هر کاری چه هستند.