بی‌تجربگی، جوان‌ها را از جلو رفتن می‌ترساند؛ در حالی که جوانی بهترین فرصت برای جلو رفتن است. حتی پروژه‌ای که شکست می‌خورد هم می‌تواند ارزشمند باشد. در فرآیند کار بر روی آن، شما از قلمرویی عبور خواهید کرد که کمتر کسی آن را دیده است و با سؤالاتی روبرو خواهید شد که کمتر کسی پرسیده است. و احتمالاً هیچ منبع بهتری برای سؤالات وجود ندارد جز آنهایی که در تلاش برای انجام کاری کمی سخت با آنها روبرو می‌شوید.

آدم در هر سنی که هست، باید از ویژگی‌های مثبت همان دوره از زندگی‌اش استفاده کند. منابع در اختیار پیر و جوان با هم فرق می‌کند. جوان‌ترها انرژی و زمان دارند. خوش‌بینند و آزادی بیشتری برای انجام کارها دارند. سن که بالا می‌رود، ویژگی‌هایی مثل دانش، بهره‌وری، پول و قدرت به نقاط مثبت آدم تبدیل می‌شوند. علاوه بر این، پابه‌سن‌ها می‌دانند که چه ویژگی‌های مثبتی دارند؛ در حالی که جوان‌ها تا آزادی‌شان از دست نرود، متوجه آن نمی‌شوند. بهترین راه برای استفاده از منابع جوانی، گشتن و امتحان کردن فضاهای مختلف است.

جوانی فرصت دیدن برای بار اول است. وقتی برای اول با پدیده روبرو می‌شویم، ایرادات آن خیلی به چشم‌مان می‌آید. برای همین است که برای نوآوری از جوان‌ها کمک می‌گیرند. پیرمردها و پیرزن‌ها به شکل قبلی عادت کرده‌اند و دیگر مشکلات را نمی‌بینند. خوبی جوان‌ها این است که محدودیت‌ها را نمی‌بینند یا کلا دایورت می‌کنند.

یک راه ساده برای تشخیص جدیت کار، توکل است. توکل یعنی خدا را وکیل کار خود قرار دادن. کاری که توکل نمی‌خواهد، احتمالاً سختی یا ریسک چندانی ندارد و چنان پایدار است که آب در دل آدم تکان نخورد.