آیا کسی خیالش را هم می‌کند که در غزل به سعدی برسد؟ یا از انیشتین دانشمند بزرگتری باشد؟ اکثر آدم‌ها همان اوایل کار به صورت ناخودآگاه در ذهنشان به این سؤال‌ها پاسخ منفی می‌دهند. بی‌راه هم نیست. خیلی متکبرانه به نظر می‌آید که کسی که اول خط است ادعا کند که می‌خواهد از بزرگان تاریخ جلو بزند…

راه های بسیار متفاوتی برای انجام کارهای بزرگ وجود دارد، و حتی راه های بیشتری هنوز کشف نشده‌اند. افراد بسیار بیشتری می توانند تلاش کنند تا کارهای بزرگ انجام دهند. چیزی که آنها را عقب نگه می‌دارد ترکیبی از فروتنی و ترس است. به نظر می رسد تلاش برای نیوتن یا شکسپیر شدن، گستاخانه باشد. همچنین سخت به نظر می رسد؛ مطمئنا اگر چیزی شبیه به آن را امتحان کنید، شکست خواهید خورد. احتمالا این محاسبه به ندرت صریح است. افراد کمی آگاهانه تصمیم می گیرند که برای انجام کارهای بزرگ تلاش نکنند. اما این چیزی است که ناخودآگاه در حال رخ دادن است؛ آنها از این سؤال دوری می کنند.

حالا تویی که انتهای این متن را خوانده‌ای، می‌توانی آگاهانه تصمیم بگیری که بالاخره می‌خواهی کار بزرگ بکنی یا نه؟ لازم هم نیست کسی جز خودت جوابت را بداند که نگران تکبرش باشی. گیریم که سخت باشد و شکست هم بخوری. که چی؟ خیلی از آدم‌ها سختی‌های صدبرابر بدتری را تجربه می‌کنند. آدم باید خوش‌شانس باشد که بزرگ‌ترین مشکلش شکست خوردن در انجام یک کار فوق‌العاده باشد.

بله، باید سخت کار کنی. ولی خب خیلی از مردم هم مجبورند سخت کار کنند. اگر روی چیزی کار می کنی که برایت جالب است (که اگر در مسیر درست باشی همین اتفاق برایت می‌افتد) کارت احتمالا خیلی کمتر از همسالانت طاقت‌فرسا خواهد بود.