این روزها از جوان ۱۸ ساله انتظار می‌رود که بدون هیچ شناختی، رشتهٔ دانشگاهی و آینده شغلی خودش را از بین صدها گزینه انتخاب کند. در این شرایط معیارهای دیگر -مثل شنیده‌ها از بازار کار، شانس اپلای، اوقات فراغت بیشتر و…- روی آیندهٔ کاری تأثیر می‌گذارند. بعضی‌ها شانسی به علاقه و استعداد خودشان می‌رسند؛ باقی هم ول‌معطل می‌مانند تا در مقاطع بعدی شانس خودشان را امتحان کنند.

خاطرم هست که زمان انتخاب رشتهٔ کنکور، هیچ‌کس کوچک‌ترین اطلاعی از محتوای رشته‌های پیش رو نداشت. (به استثنای رشته‌های پدرومادرشان و رشته‌های معروف مثل پزشکی) اکثر افرادی که می‌شناسم، انتخاب اصلی خودشان دربارهٔ مسیر زندگی را در مقطع ارشد می‌گیرند و کارشناسی آن‌ها صرفاً به گشت‌وگذار می‌گذرد.

به تجربهٔ من، بعد از سال‌های چهارم و پنجم است که مسائل خودشان را به ما نشان می‌دهند. تا قبل از آن تأثیر اصلی را حرف‌های دیگران برما می‌گذارند.