بهترین راه برای فهمیدن سازوکارها، کپی کردن است. وقتی چیزی را از اول خلق میکنیم، هم تکتک اجزای آن را میشناسیم و هم میبینیم که آن اجزا چطور برای ساختن کلیت به هم متصل میشوند. مثلاً برنامهنویسها برای هر زبان لیستی از پروژهها دارند که با انجام هر یک به صورت شخصی، هم به محصول نهایی میرسند و هم یک دور ویژگیهای آن زبان را یاد میگیرند. خلق کردن از صفر برای تازهواردها سخت است (مدل یادگیری بلوم هم همین رامیگوید).
قبلتر که به دانشجوها آموزش طراحی پوستر میدادم، به آنها میگفتم که بروید و تلاش کنید پوسترهای رویدادها را از اول داخل فتوشاپ طراحی کنید. اینطور دیگر دیدن صفحهٔ خالی آزارشان نمیداد و تمرکزشان به سمت یادگیری تکنیکها میرفت. در بسیاری از شاخهها، کار جدید بر پایهٔ کارهای قبلی است. ایده که از خلأ نمیآید! اکثر آنها در واکنش به ایدهٔ دیگر یا ایدههای قبلی خود شخص هستند. تازهکارها ایدهٔ قبلی ندارند. برای همین کارشان را بر پایهٔ کار دیگران تعریف میکنند و کمکم ایدههای جدیدی در واکنش به ایدههای قبلی خودشان خلق میکنند.
مراقب کپی کردن از ایدههای قدیمی یا اشتباه باشید
آنهایی که کپی صد درصدی میکنند، یادشان میرود که ممکن است قسمتهای بد هم در این فرآیند کپی شوند. مثلاً اگر الگوی آدم شخص باهوش و بداخلاقی باشد، با کپیکاری خلق و خوی بدش هم منتقل میشود. یک خطر دیگر کپیکاری، تمرکز روی ایدههای پوسیده است. حرفهایی که زمانی مرز علم بودند، ممکن است دیگر امروز به درد کسی نخورند. خلاصه اینکه آدم باید آگاهانه کپیکاری کند.
کپی کردن استعارهها
یکی از بهترین راههای کپی کردن، بردن ایدههای یک زمینه به زمینهٔ دیگر است. این کار همیشه جواب داده و باعث کشفهای بزرگی شده است.